کتابهایی که تن فردوسی را در گور میلرزاند
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۷۵۳۲۶
در کنار تأثیر افزایش بیرویه چاپ کتابهای ترجمه بر ایجاد شکاف فرهنگی، باید از آسیبهای زبانی این آثار نیز یاد کرد؛ زبانی که گاه تن فردوسی، پاسدار زبان فارسی، را در گور میلرزاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات کودک و نوجوان که در ایران به واسطه مثلها، متلها، فابلها و به طور کلی ادبیات شفاهی سابقهای طولانی دارد، در نیم قرن اخیر و با ورود نگاههای حرفهای به این مقوله، رنگ دیگری به خود گرفت و توانست در برهههای مختلف خوش بدرخشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با نگاهی به جریان ادبیات کودک و نوجوان در چهار دهه گذشته به این نتیجه میرسیم که دهه 60 فصل جدید و پررونقی برای ادبیات این حوزه است. ادبیات کودک پس از گذراندن یک دوران سیاسی در پیش از پیروزی انقلاب و سالهای منتهی به دهه 60، در دهه بعدی به یک ثبات رسید. پیش از آن، ادبیات کودک و نوجوان همواره بستری برای بیان مسائل مختلف سیاسی از زاویه دید فعالان در گروههای مختلفی بود. «ماهی سیاه کوچولو» مصداق بارزی از این جریان است که صمد بهرنگی از این بستر برای ارائه اندیشههای چپ مارکسیستی بهره برد؛ رویهای که الگو شد و در آثار دیگر نویسندگان پس از او نیز رگههایی از این نوع اندیشه و بهرهبرداری دیده شد.
ادبیات کودک و نوجوان با فاصله گرفتن از ادبیات سمبلیک و با وارد شدن به ادبیات خلاق و رئال در کنار ارائه ترجمههای مفید از آثار درخشان توانست پا به عرصه جدیدی بگذارد. ادبیاتی که خیلی زود به یکی از امیدهای ایران برای عرضه در بازارهای جهانی مطرح شد و پس از آن توانست در همراهی با سینما، آثار قابل توجهی را به مخاطب جهانی عرضه کند.
واقعیت این است که هرچه از دهه 60 و 70 به این سو حرکت میکنیم، ادبیات کودک و نوجوان شادابی و درخشندگی خود را کم و بیش از دست داده و در برهههایی به روز مرگی و روزمرگی دچار شده است. دهه 90 را باید آغازی برای رکود ادبیات کودک و نوجوان نامید؛ رکودی که تا امروز نیز ادامه یافته و ظاهراً نشانهای برای پایان دادن به آن دیده نمیشود. اگر ادبیات کودک در دهه پیش از پیروزی انقلاب گرفتار بهرهبرداریهای سیاسی شد، در دهه اخیر در چنبره مسائل اقتصادی دست و پا زد. موضوعی که منجر به رکود ادبیات ایرانی و رونق ادبیات ترجمهای در بازار کتاب کودک شد.
شاید گزاف نباشد اگر مدعی شویم که تاکنون به این اندازه کتاب ترجمهای وارد بازار نشر ایران نشده است؛ کتابهایی که بیضابطه و بدون در نظر گرفتن مسائل زیباییشناسی و ادبی، صرفاً برای جبران خسارتهای وارد شده به ناشران مجال ظهور و بروز در بازار را یافتهاند. اما چرا فعالان حوزه کودک نسبت به ورود این حجم از ادبیات کودک به بازار ایران اظهار ناخرسندی دارند و آن را زنگ خطر برای این عرصه میدانند؟
بنا بر آمارهای منتشر شده از آمار نشر در سال 1400، 16 هزار و 846 عنوان کتاب کودک و نوجوان منتشر شده است که از این میان 10 هزار و 171 عنوان تألیف و شش هزار و 675 عنوان ترجمه بوده است. آمارهای نشان میدهد که فاصله میان کتابهای تألیفی با ترجمه در نیمه نخست سال جاری کمتر شده است؛ به طوری که در این مدت هفت هزار و 708 عنوان کتاب کودک و نوجوان منتشر شده است که از این میان چهار هزار و 542 عنوان آن تألیفی و سه هزار و 166 عنوان آن ترجمه بوده است؛ رقابتی تنگاتنگ که نشان دهنده رشد انتشار آثار ترجمه در بازار کتاب است. هرچند در برخی از برههها و ماهها این فاصله ممکن است بیشتر شده باشد، اما روند کار حکایت دیگری دارد.
با توجه به افزایش سهم چندبرابری کتابهای ترجمه در بازار، برخی از نویسندگان و فعالان حوزه کودک، آن را «بیضابطه» توصیف کرده و روندی برای مرگ تدریجی ادبیات بومی میدانند. محمدرضا شرفی خبوشان، از نویسندگان حوزه نوجوان و برگزیده جایزه جلال، در پاسخ به این پرسش که این رشد صعودی چه تأثیری بر جامعه و ادبیات خواهد گذاشت، گفت: نباید بگوییم که چه تأثیری میگذارد، بلکه باید بگوییم چه تأثیری گذاشته است. تأثیرات خود را گذاشته است. نسل نوجوان ما به واسطه خواندن رمانهای ترجمه شده و دیگر محصولات خارجی مانند سریالها، فیلمها و ... در معرض تولیداتی قرار میگیرد که دستپرورده نویسنده و هنرمند ایرانی نیست. این پدیده به حد بحران رسیده و باید چارهاندیشی کنیم.
او معضل افزایش کتابهای ترجمه در بازار نشر را محصول نگاه سودمحور و وضعیت اقتصاد نشر کشور دانست و افزود: ناشر و بنگاهی که کتاب یا سریالی را منتشر میکند، سراغ محصول آماده شده میرود. قرار نیست به نویسنده و تولیدکنندگان این محصولات مبلغی پرداخت کند. ناشر به جای اینکه صرف هزینه کند که بخواهد حقالتألیف به نویسنده ایرانی بدهد، صرفش در این است که به سراغ محصول حاضر و آماده برود تا سودش را ببرد؛ بنابراین نگاه سودمحور این آسیب را به ما وارد کرده است.
به گفته نویسنده «بیکتابی»؛ اگر بخواهیم واردنگاه سودمحور شویم، باید وارد چرخه صنعت و تجارت شویم. این چرخه از جهتی به نفع ماست، از این جهت که بتوانیم این سود را متوجه مؤلف و تولیدکننده کنیم، نه متوجه واسطهها. باید چارهای برای این امر اندیشید. باید با کسانی که در این حوزه حضور دارند، صحبت کرد که چه باید کرد تا از این وضعیت خارج شد؟ بحثهایی چون آیا باید وارد حوزه کپی رایت شویم یا نه؟ جلوی واردات و ترجمهها را همانند دیگر محصولات بگیریم یا نه؟ برای انتشار این دست از آثار مالیات در نظر بگیریم یا خیر... اینها سؤالاتی است که باید به آن پرداخت و به تعریف روشنی رسید.
هرچند مسئولان قرار است با در نظر گرفتن تدابیری، امکانات را به سمت حمایت از ادبیات ایرانی کنند، اما عدم تصمیمگیری دقیق در این زمینه، منجر شده تا این جریان ادامهدار باشد. این مسئله سبب شده تا بازار کتاب کودک که پیشتر بازاری قائم به مخاطب و نویسنده بود، در سالهای گذشته از این تعادل خارج شده و به سمت ناشرمحور بودن پیش رود. صرفه اقتصادی ناشر در چنین روندی تعیین کرده است که چه کتابی به دست مخاطب برسد و چه کتابی کنار گذاشته شود. در این قرعه، عموماً کتابهایی اقبال انتشار یافتهاند که پیشتر در بازاری دیگر جواب داده باشند و به نوعی به ناشر این اطمینانخاطر را بدهند که سرمایهاش بازخواهد گشت؛ کتابهای خارجی که در اکثر مواقع بدون پرداخت حق رایت، صرف هزینه برای حقالتألیف و دستمزد تصویرگر سریعاً وارد چرخه بازار شدهاند.
زهره پریرخ، نویسنده پیشکسوت حوزه کودک و نوجوان، در اینباره به تسنیم گفت: چاپ کتاب کودک هزینه دارد؛ از متن گرفته تا تصویرگری و ... . یک انتشارات باید به فکر تأمین هزینههایش نیز باشد. اگر انتشارات از جریان کار فرهنگی تنها به سمت جریان کار تجاری کشیده شود و با نگاه یک بنگاه تجاری به کار بپردازد، نتیجه اثربخش نخواهد داشت. توجه به «مسائل تجاری» باید «هماهنگ» با «دلسوزی» در عرصه فرهنگی باشد. من ناشر باید به این فکر کنم که اگر من ایجاد سرمایه میکنم، باید در درجه اول با اثر خوب ایجاد سرمایه کنم، نه اینکه هر چه به دستم رسید، چاپ کنم. به این بیندیشم که آیا این کتاب کپی رایت دارد یا خیر، این کتاب چگونه پسند فرزند کشور من را تغییر میدهد و ... .
او ادامه داد: اگر قرار است فرزند من نقش مثبتی در جامعه من داشته باشد، باید با فرهنگ، تاریخ و مذهب خودم رشد کند؛ البته کتابهای ترجمه پنجرههایی هستند به سمت جوامع دیگر که باید به این جوامع نگاهی داشته باشیم و از فرهنگ آنها لذت ببریم، ولی نه اینکه بر ما حاکم و چتر سر ما شود. ضرر ترجمه این است که گاه یک زبانی را وارد جامعه ما میکند که شیرین، ورزیده و جاافتاده نیست و جامعه ما را مانند سیل با خود میبرد. خب این زبان شیرین فارسی قرار است به کجا کشیده شود؟ اگر کسی دلسوز باشد، چه در کار ترجمه و چه کار نشر، باید به محتوا و تصویر کتاب توجه کند. تصویر، ذهن انسان را میسازد، ناشر و مترجم باید به این فکر کند که این تصویر چه تأثیری بر کودک من میگذارد؟ آیا حس زیباییشناسی او را رشد میدهد یا اینکه حس او را به سمت توهم پیش میبرد؟
در کنار تأثیری که کتابهای ترجمهای بر رکود ادبیات ایرانی و ایجاد شکاف فرهنگی میان کودک و نوجوان و فرهنگ بومی دارند، نباید از تأثیرات زبانی این آثار نیز غافل بود. ترجمههای ارائه شده در این آثار گاه آنقدر سطح پایین و بدون در نظر گرفتن شگردهای زبانی و ادبی است که تن فردوسی را -به عنوان سخنوری که او را پاسدار زبان فارسی میدانیم- در گور میلرزاند. مترجم گاه از یاد میبرد که درست نوشتن مایه حفظ سلامتی زبان است. در بسیاری از آثاری که به اصطلاح به صورت فلهای ترجمه میشوند، مترجم تجربه کار آنچنانی ندارد و همین موضوع سبب میشود تا معادلسازی خوبی در این زمینه صورت نگرفته و دایره واژگانی کودک و نوجوان نیز قربانی شود. ترجمه واژه به واژه در کنار حذف خلاقیتهای زبانی، بسیاری از کتابهای ترجمهای را به سطحی رسانده که عموماً از آن با عنوان کتابهای زرد یاد میکنند.
افزایش 54درصدی قیمت و یکهتازی تجدیدچاپیها در بازار کتاب کودک«واردات فلهای کتاب کودک»؛ سود در جیب ناشر و دود در چشم ادبیات ایرانیگزارش تسنیم از وضعیت انتشار کتاب کودک در سال 1400؛ کاهش بیسروصدای شمارگان و سکه شدن بازار تجدید چاپیهاچرا قیمت کتاب کودک با وجود کاغذ یارانهای گرانتر شد؟/ چمدان به دستها مانع از ساماندهی بازار نشرانتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: ادبیات کودک و نوجوان کتاب کودک و نوجوان کتاب کودک ترجمه کتاب ادبیات کودک و نوجوان کتاب کودک و نوجوان کتاب کودک ترجمه کتاب ادبیات کودک و نوجوان کتاب های ترجمه ادبیات ایرانی بازار کتاب چه تأثیری کتاب کودک ترجمه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۵۳۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چاپ ترجمه کتاب اقتصاددان آمریکایی درباره تحول در رفتار
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «چگونه متحول شویم؟ علم تغییر از کسی که هستید به کسی که میخواهید باشید» نوشته کیتی میلکمن بهتازگی با ترجمه نرگس حقمرادی و فاطمه حقمرادی توسط موسسه فرهنگی دکسا منتشر و راهی بازار نشر شده است.
کیتی میلکمن نویسنده اینکتاب، اقتصاددان و پژوهشگر آمریکایی است که بهخاطر نوشتن کتاب «چگونه تغییر کنیم؟» یا «چگونه متحول شویم؟» شناخته میشود. او درباره نوشتن اینکتاب میگوید وقتی دانشجوی کارشناسی بوده و بعدها دانشجوی دکترای مهندسی، مشکلات انسانی که او و دوستانش نمیتوانستند از آنها چشمپوشی کنند، عمیقا آزارش میدادهاند. میلکمن میگوید همیشه برایش سوال بوده چرا نمیتواند دست از سریال «گمشده» (لاست) بردارد و برای امتحاناتش درس بخواند؟ یا اینکه چرا نمیتوانسته خود را مقید کند به باشگاه برود و چرا هماتاقیهایش همیشه انجام تکالیفشان را تا دقیقه آخر به تعویق میاندازند و بهجای وعده غذایی هلههوله میخورند؟
مولف کتاب پیشرو میگوید «یکروز، در طول دوره تحصیلی خود در کلاس اقتصاد خرد، با اقتصاد رفتاری آشنا شدم؛ اقتصاد رفتاری به بررسی رفتار مردم در زمینه تصمیمهای ناقص میپردازد. در ایندرس «نظریه تلنگر» را شناختم که در آن تلنگر عاملی برای تحریک افراد به سوی انتخابهای بهتر است. از نظر کاس سانستین و ریچارد تیلر بنیانگذاران «جنبش تلنگر»، انسانها تصمیمهای ناقصی میگیرند؛ در اینمیان مدیران و سیاستگذاران میتوانند و باید به آنها کمک کنند تا از اشتباههای رایج جلوگیری شود. ایده جنبش این بود که با تشویق افراد به سمت انتخابهای هدفمند و بهتر (مثلا در کافهها بهجای غذاهای ناسالم و هلههوله، غذای سالم در معرض دید مشتریان قرار بگیرد، یا برای تشویق مردم به کمکهای دولتی روند کاغذبازی خذف یا کم شود)، میتوان سطح زندگی آنها را بدون هیچ هزینهای و بدون محدودکردن آزادیشان بهبود بخشید.»
میلکمن میگوید با آشنایی با اینفضا، شروع به کار و مطالعه کرده و ساعتهای بیداری خود را به بررسی مقالات تحقیقاتی قدیمی و جدید علم تغییر رفتار اختصاص داده است. به اینترتیب کتاب «چگونه متحول شویم؟» متولد شده است. او در اینکتاب عوامل تحول و موانع آن را معرفی میکند.
کتاب پیشرو ۸ فصل دارد که بهترتیب عبارتاند از: شروع، تکانشگری، به تعویق انداختن، فراموشکاری، تنبلی، اطمینان، انطباق، تغییرات خوب.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
گرچه همه دوست دارند خودشان را در دسته «مردمان پیشرفته» بگذارند، جهان پر از «سادهلوح» است. اینحقیقت، در کنار ترس از شکستهای هزینهدار، بهترین توضیح برای اینمساله است که، گرچه ابزار تعهد پولی بسیار موثر است، خیلیها حاضر به استفاده از آن نیستند. سادهلوحان هنوز به ایننتیجه نرسیدهاند که ابزارهای تعهد، گرچه از دور عجیب به نظر میآیند، ابزارهای قدرتمندی برای مهار مشکلات خودکنترلی هستند. اگر اینطور نبود، اگر همه مردم جهان پیشرفته بودند، هر روز میدیدیم عده زیادی از دکتر، مربی و مشاور تغذیهشان درخواست میکردند برایشان یک ابزار تعهد برنامهریزی کند و البته، اگر جهان پر بود از مردمان پیشرفته، برای حل مشکلات افراد فقط کافی بود به آنها یک ابزار تعهد پیشنهاد بدهیم تا در برابر وسوسههایشان مقاومت کنند. اگر همه ما مردمانی پیشرفته بودیم کسانی که به ابزار تعهد نیاز داشتند از آن استفاده میکردند و کسانی که نیاز نداشتند به زندگیشان با خوشحالی ادامه میدادند. در چنین جهانی، هم به محدودیتهایی نظیر ممنوعیت نوشیدن حین رانندگی، یا جریمههای رانندگی نیازی نخواهیم داشت.
اینکتاب با ۲۲۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۱۰ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 6097988 صادق وفایی